تاريخ : سه شنبه 27 مرداد 1394برچسب:دروغ گو,,, | 20:18 | نویسنده : رضوانه

از آدم دروغگو نپرس چرا دروغ گفتی



چون حتما با یک دروغ دیگر پاسخ خواهد داد...

نگذار زنجیر عشق به تو ختم بشه...



تاريخ : سه شنبه 27 مرداد 1394برچسب:دشوار, | 20:16 | نویسنده : رضوانه

" دشوار" به معنای "غیر ممکن" نیست !

دشوار یعنی: باید سـخت تلاش کنید .

 

 

......و اما  یک  واقیت و  آن  اینست  که:::::تا هنگامی که مجردی هرکی بهت میرسه میگه: تو که همه چی دار



تاريخ : سه شنبه 27 مرداد 1394برچسب:اعتماد, | 20:13 | نویسنده : انیسا

به همه اعتماد داشتن خطرناك است،

 

به هيچ كس اعتماد نداشتن خطرناكترين است.

 

 

سازنده ترين كلمه گذشت است ... آن را تمرين كن
پرمعني ترين كلمه



تاريخ : سه شنبه 27 مرداد 1394برچسب:مهم نیست,,,, | 20:10 | نویسنده : انیسا

مهم نیست که چه اندازه می بخشیم

.
بلکه مهم این است که در بخشایش ما چه مقدار عشق وجود دارد . . .

 

منشین با من، با من منشین!

تو چه دانی که چه افسونگر و بی پا و سرم؟

تو چه دانی که پس هر نگه ساده



تاريخ : سه شنبه 27 مرداد 1394برچسب:ارزو دارم,,, | 20:7 | نویسنده : انیسا

آرزو دارم روزی این حقیقت به واقعیت مبدل شود که

همه‌ی انسان‌ها برابرند....

 

 



تاريخ : سه شنبه 27 مرداد 1394برچسب:زندگی کردن, | 14:22 | نویسنده : انیسا

انسانها را از زیستن بشناس !
در گفتن همه آراستـــه اند !
در خفتن همه آرام ...
در خوردن همه مهربان ...
در بردن همه خنــــدان..
انسانها را در " زندگی " بشنـــاس !!!

 



تاريخ : سه شنبه 27 مرداد 1394برچسب:جهان سوم,,, | 14:21 | نویسنده : انیسا

این جغرافیا نیست که جهان سومی بودن را تعیین می‌کند.
آدم‌ها هستندکه آن را می سازند
جهان سوم جا نیست، شخص است.
جهان سوم منم. جهان سوم تویی. جهان سوم طرز تفکر سودجویانه و منفعت طلب ماست …

جهان سوم بدست آوردن سود به هر قیمت و لو به زیان همه است .
آری جهان سوم یک طرز تفکر است و نه آن مرزهایی که داخلش زندگی می‌کنیم ،
جهان سوم جاییست که مردمش جهان سومی فکر می کنند .



تاريخ : سه شنبه 27 مرداد 1394برچسب:همانی هستی که همه می‌گویند؟, | 14:14 | نویسنده : هادی عزیزی

همانی هستی که همه می‌گویند؟

روزی شیخ جعفر شوشتری را دیدند که در کنار جویی نشسته و بلند بلند گریه می‌کند.

شاگردان شیخ، با دیدن این اوضاع نگران شدند و پرسیدند: «استاد، چه شده كه این‌گونه اشك می‌ريزيد؟ آيا کسی به شما چیزی گفته؟»
شیخ جعفر در میان گریه‌ها گفت: «آری، یکی از لات‌های این اطراف حرفی به من زده که پریشانم کرده.» 
همه با نگرانی پرسیدند: «مگر چه گفته؟»
شیخ در جواب می‌گويد او به من گفت: «او به من گفت شیخ جعفر، من همانی هستم که همه در مورد من می‌گویند.

آیا تو هم همانی هستی که همه می‌گویند؟! و اين سئوال حالم را عجيب دگرگون كرد.»